معنی به طور مادری - جستجوی لغت در جدول جو
به طور مادری
أموميٌّ
ادامه...
أُمومِيٌّ
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به عربی
به طور مادری
Maternally
ادامه...
Maternally
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور مادری
maternellement
ادامه...
maternellement
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور مادری
মাতৃত্বের মতো
ادامه...
মাতৃত্বের মতো
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور مادری
ماں کے طور پر
ادامه...
ماں کے طور پر
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به اردو
به طور مادری
annelikle
ادامه...
annelikle
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور مادری
kwa uzazi
ادامه...
kwa uzazi
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور مادری
maternelmente
ادامه...
maternelmente
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور مادری
mütterlich
ادامه...
mütterlich
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور مادری
материнськи
ادامه...
материнськи
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور مادری
macierzyńsko
ادامه...
macierzyńsko
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور مادری
母性地
ادامه...
母性地
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به چینی
به طور مادری
maternalmente
ادامه...
maternalmente
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور مادری
maternamente
ادامه...
maternamente
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور مادری
moederlijk
ادامه...
moederlijk
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور مادری
матерински
ادامه...
матерински
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به روسی
به طور مادری
อย่างแม่
ادامه...
อย่างแม่
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور مادری
secara keibuan
ادامه...
secara keibuan
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور مادری
मातृभाव से
ادامه...
मातृभाव से
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به هندی
به طور مادری
בצורה אםית
ادامه...
בצורה אםית
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به عبری
به طور مادری
母性的に
ادامه...
母性的に
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور مادری
어머니처럼
ادامه...
어머니처럼
تصویر به طور مادری
دیکشنری فارسی به کره ای
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر به طور آماری
به طور آماری
Statistically
ادامه...
Statistically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر به طور محوری
به طور محوری
Centrically, Pivotally
ادامه...
Centrically, Pivotally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر به طور آماری
به طور آماری
بِه طُورِ آماری
статистически
ادامه...
статистически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر به طور ظاهری
به طور ظاهری
بِه طُورِ ظاهِری
внешне
ادامه...
внешне
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر به طور محوری
به طور محوری
بِه طُورِ مِحوَری
центристски , ключевым образом
ادامه...
центристски , ключевым образом
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر به طور آماری
به طور آماری
بِه طُورِ آماری
statistisch
ادامه...
statistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر به طور ظاهری
به طور ظاهری
بِه طُورِ ظاهِری
scheinbar, äußerlich
ادامه...
scheinbar, äußerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر به طور محوری
به طور محوری
بِه طُورِ مِحوَری
zentrisch, zentral
ادامه...
zentrisch, zentral
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر به طور آماری
به طور آماری
بِه طُورِ آماری
статистично
ادامه...
статистично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر به طور ظاهری
به طور ظاهری
بِه طُورِ ظاهِری
зовні
ادامه...
зовні
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر به طور محوری
به طور محوری
بِه طُورِ مِحوَری
центристськи , ключовим чином
ادامه...
центристськи , ключовим чином
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر به طور آماری
به طور آماری
بِه طُورِ آماری
statystycznie
ادامه...
statystycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر به طور ظاهری
به طور ظاهری
بِه طُورِ ظاهِری
pozornie, zewnętrznie
ادامه...
pozornie, zewnętrznie
دیکشنری فارسی به لهستانی